فروشگاه اینترنتی نوین بوک

ورود/ثبت نام

تقسيم بندي اموال

1398-02-03

تقسيم بندي اموال

تقسيم بندي اموال:

1-   عين و منفعت:

«عين» مالي است كه وجود خارجي داشته و محسوس است و مهم‌‌تر اين كه وجودش وابسته به مال ديگري نيست. 

«منفعت» مالي است كه وابسته به عين است و به تدريج از آن حاصل مي‌شود مثل ميوه‌‌هاي يك درخت و شير گاو. 

نكته: ملاك تشخيص عين از منفعت همين وابسته بودن يا نبودن است مثل ميوه‌جات زماني كه وابسته به عين است يعني هنوز چيده نشده، منفعت است ولي زماني كه چيده مي‌شود و وابسته به درخت نيست، عين محسوب مي‌شود.

نكته: عيني كه منافع آن متعلق به ديگري است را در اصطلاح «مسلوب المنفعه» مي‌ناميم. 

اقسام عين: 

1-   عين معين: 

مالي است كه در عالم خارج قابل اشاره است (اين خودرو يا اين خانه). 

نكته: نام‌هاي ديگر عين معين عبارتند از: عين شخصي يا عين خارجي.

نكته: «مفروز» عين معيني است كه تمام آن متعلق به يك نفر باشد و «مشاع» عين معيني است كه مشترك بين دو يا چند مالك باشد و سهام شركا را در عالم خارج نتوان تمييز داد. 

2-   كلي در معين (ماده 350 ق. مدني):

مقدار معين از يك شيء تجزيه پذير و متساوي الاجزاي معين مثل 100 كيلو برنج از آن 1000 كيلوبرنج. 100 كيلو برنج داراي 10 فرد در آن 1000 كيلو برنج است. بنابراين كلي است در مجموعه‌اي معين.  

3-   كلي يا كلي في الذمه (ماده 351 ق.مدنيدني):

مفهومي است كه بر افراد زيادي قابليت صدق دارد مثل 100 كيلو برنج طارم.

100 كيلو برنج طارم يك مفهوم است كه داراي افراد و مصاديق بي‌شماري در اين عالم است لذا به آن مي‌گوييم كلي في الذمه.

 

اقسام منفعت:

1-   منافع متصل: 

از لحاظ مادي قابل جدايي از عين نيست و بر ارزش عين مي‌افزايد مثل فربه شدن حيوان.

2-   منافع منفصل: 

از لحاظ مادي قابل جدايي از عين است مثل ميوة درخت، قابليت سكونت در خانه، سواري بر ماشين. 

2- اموال مثلي و قيمي (ماده 950 ق. مدني):

«مثلي» مالي است كه داراي اشباه و نظاير فراوان است مثل گندم. 

«قيمي» مالي است كه داراي اشباه و نظاير فراوان نبوده و نادر است مثل انگشتري خاص يا تابلوي نقاشي عتيقه.

نكته: در قراردادها و تعهدات، مثلي و قيمي بودن مال ناشي از تراضي افراد نيز مي‌تواند باشد. مثلاً طرفين مي‌توانند يك كيسه گندم را قيمي فرض كنند يا يك اسب ايراني را مثلي فرض كنند. 

ارتباط بين مثلي و قيمي با اقسام عين:

«مثلي» مالي است كه داراي اشباه و نظاير فراوان است. بنابراين كلي في الذمه چون داراي افراد و مصاديق بي شمار است مثلي است ولي «قيمي» مالي است كه يا منحصر به فرد است يا اشباه آن بسيار نادر و كمياب است به طوري كه به منزلة منحصر به فرد است مثل يك انگشتري خاص. بنابراين قيمي هميشه عين معين است و به صورت قابل اشاره مي‌تواند معامله شود مثلاً اين تابلوي عتيقه را فروختم ولي مثلي داراي اشباه فراوان است مثل 100 كيلوبرنج طارم كه يا به صورت عين معين معامله مي شود مثل اين كيسه صد كيلو برنج طارم يا به صورت كلي در معين معامله مي‌شود مثل 100 كيلو برنج طارم از 1000 كيلوبرنج طارم موجود در انبار و يا ممكن است به صورت كلي في الذمه معامله شود مثل 100 كيلو برنج طارم به صورت كلي. 

3-   اموال مصرف شدني (استهلاكي) و مصرف نشدني (غير استهلاكي):

اموال مصرف شدني با نخستين استفاده از بين مي‌رود مثل مصرف خوراكيها و پول. 

اموال مصرف نشدني با نخستين استفاده از بين نمي‌رود مثل لباس.

نكته: مصرف شدني يا نشدني بودن مال، بستگي به نوع مال ندارد بلكه بستگي به نوع استفاده دارد مثلاً شمع براي استفادة تزييني (مصرف نشدني) اما براي استفادة روشنايي (مصرف شدني) است.

نكته: قانونگذار در چهار مورد اعلام كرده مال مورد معامله بايد مصرف نشدني باشد.

1-   عقد حق انتفاع (ماده 46 ق. مدني)

2-   عقد اجاره (ماده 471 ق. مدني)

3-   عقد وقف (ماده 58 ق. مدني)

4-   عقد عاريه ( ماده 637 ق. مدني)

منبع خبر : نکات آزمونی

x زمان ارسال در نوروز